گزارش سفر دوم تیم آتنا به مناطق زلزله زده کرمانشاه
گزارش سفر دوم کرمانشاه/ ۶ تا ۸ آذر
بنابر برنامه از پیش تعیین شده، سفر دوم به کرمانشاه با هدف نیازسنجی نیازهای جدید منطقه، کسب آگاهی و اشراف به مسائل و مشکلات منطقه و مردم زلزلهزده از نزدیک و تصمیمگیری در خصوص چگونگی انجام مراحل همکاری با افراد کمک کننده در محل انجام شد.
بلافاصله پس از رسیدن به منطقه، تیم اعزامی آتنا راهی منطقه سرپل ذهاب و روستاهای پس از آن شد. متاسفانه روند کمکها و چگونگی اسکان زلزلهزدگان همچنان با کم و کاستیهایی رو به روست و اگرچه در بعضی بخشها حداقل نظمی در کمکرسانیها دیده میشد اما دغدغه عدم وجود یک سیستم هماهنگ مدیریتی کاملاً مشهود بود.
طی بازدیدهایی که از منطقه سرپل ذهاب انجام شد، روند آواربرداری تقریباً شروع شده است، هرچند به کندی انجام میشود. عدم وجود امکانات بهداشتی از جمله کمبود کانکسهای سرویس بهداشتی، حمام و یا محل هایی برای شست و شوی روزانه تقریباً کاملاً مشهود است تا به آنجا که ساکنین چادرها که در نزدیکی محل ساختمان فروریخته خود ساکن شده بودند ناگزیر به ساخت سرویسهای بهداشتی صحرایی در سرپل ذهاب شده بودند و یا برای نظافت روزانه با سختترین شرایط از آب لولهکشی استفاده میکردند. کمبود فضای کافی در چادرها و نداشتن امکانات گرمایشی بخشی دیگر از نیازهای مردم سرپل ذهاب بود.
تیم آتنا پس ازین راهی روستاها شد و در مسیر خود به بازدید از روستاهای کوئیک از جمله کوئیک مجید و کوئیک عزیز پراخت. زمانی که تیم به روستاها رسید همزمان با تاریک شدن شب بود.ساکنین چادرها هرکدام آتشی روشن کرده بودند و بیرون از چادرها دور هم نشسته بودند.
کنارشان به نظاره آتش نشستیم و حرف زدیم.به معنای واقعی کلمه هنوز مسحور خونگرمی و مهمان نوازی شان در آن شرایط هستیم. سراپا قدردانی بودند از هموطنانشان و احساس خرسندی میکردند ازینکه مردم را در کنار خودشان دیدند. کنار خندهها و گپهای دور آتش هر از گاهی اشکی روان میشد، وقتی که هرکس روایت خودش را میگفت. خواهربزرگتر بود و خواهر و برادر کوچکتر نجات پیدا کرده بودند، اما پدر و مادر را هر دو به یکباره از دست داده بودند. هنگام خاکسپاری هم بیمارستان بودند و هنوز بر سر مزار پدر و مادر نرفته بودند. با هر کلمه یک آه بود و اشک. مدام اشکهایش را پاک میکرد که مبادا خواهر و برادر کوچکتر ببینند و ناراحت شوند، آنجا بود که به نظر میرسید روح و روان آسیب دیدگان زلزله به کل فراموش شده است! دیگر خبری از گروههای مددکاری و روانشناسی سوگ در کنار کمپها و روستاها نبود. چیزی که جز اصلیترین نیاز این روزهای مردم این منطقه است. آنها نیاز به سوگواری داشتند و این تنها کاری بود که نمیکردند!
سرمای شبانه از دیگر چیزهایی بود که ساکنان چادرها را اذیت می کرد.ترس از آتش گرفتن چادرها با بخاری برقی و به تبع آن خاموش کردن آن در شبها، سوز سرما را برایشان تشدید می کرد.کنار خانه های ویران شان چادر زده بودند اما امید داشتند که کانکس های قول داده شده هرچه زودتر به دستشان برسد. هرچند حرف و حدیثهای به شدت متناقض و زیاد حول دریافت کانکس و وام بلاعوض سه میلیونی دولت باعث شده بود خیلیها به خاطر نیاز به پول برای ساخت مسکن، قید کانکس را بزنند. در سرپل ذهاب این مسئله بیشتر دیده میشد.
در مسیر رسیدن به روستاها در سرپل ذهاب به کارگاه دایر شده ساخت کانکس اسکان موقت زلزله زدگان برخوردیم. طبق قرار با بنیاد مسکن این کارگاه موظف به تهیه ۱۲ هزار کانکس در ۴۵ روز شده است.
روز دوم پس از هماهنگیهای لازم جهت تخلیه دومین محموله کمکهای مردمی که توسط یکی از خیرین همراه تیم اعزامی آتنا جمع آوری شده بود، راهی یکی از روستاها جهت انجام پاره هماهنگیها با بزرگان آنها، برای اقدامات بعدی شدیم. متاسفانه شرایط حاکم بر اخبار و نقل قولها در منطقه بعضاً آنچنان متناقض بود که رسیدن به صحت اخبار جز از طریق این معتمدین و بزرگان محلی امکانپذیر نبود و قاعدتاً به تبع همین مشکل، تصمیمگیری ها نیز با تاخیر و اما و اگر همراه میشد.
به طورکلی اگر بخواهیم شرایط حاکم بر زندگی مردم این روزهای منطقه آسیب دیده زلزله را بدانیم این است:
روند کارها و اقدامات برای مردم در حال انجام است، بعضی نقاط با کمی نظم و برخی نقاط هنوز به کندی و بدون درنظرگرفتن سادهترین نیازهای اهالی! مطمئناً هنوز و همچنان حضور مردم و نهادهای غیردولتی برای نظارت، پیگیری و مطالبهگری و همچنین پشتیبانی وجود دارد و البته بیشتر از آن نیاز به مدیریت قوی برای ساماندهی اوضاع همچنان به قوت خود باقیست!
در نهایت اما تیم آتنا همچنان مصمم است و در نظر دارد به تصمیم خود مبنی بر ادامه همراهی و کمک به آسيب دیدگان این مناطق در عین داشتن رویکرد بلند مدت، همه جانبه و آیندهنگر ادامه دهد.
بازارچه خیریه مدرسه علوی
دعوت از موسسه خيريه آتنا به عنوان موسسه خيريه فعال در حوزه آموزش براى شركت در اختتاميه جشنواره تابستانى مدرسه ...
هدیه سرخ
پنجشنبه هشتم مهر ماه سال 1395 گردهمایی بزرگ فصلی جوانان تهرانی برای اهدای خون که تا پیش از این ...
گزارش «شرق» از خانهای که برای زنان قربانی خشونت برپا شده است
جايی در خيابان جمهوری، انتهای يک کوچه بنبست، گروهی دانشجو و فعال مدنی گرد هم جمع شدهاند تا مؤسسه آتنا ...